• وبلاگ : انجمن وبلاگ نويسان ابهر شاخه مذهبي
  • يادداشت : اقا جون روز تولدت مبارك
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رامين 

    مي دونم خيلي گناه کردم ! ولي اين رو هم مي دونم که تو و اون بالايي خيلي مهربون هستيد . گاهي فکر مي کنم کاش خدا اين قدر مهربون نبود تا حساب دست همه مي اومد . ولي بعد با خودم ميگم پس تکليف اراده ي انسان ها چي ميشه ؟

    مي دونم خيلي عذاب کشيدي ! مي دونم چقدر سخته سال ها زنده باشي و مرگ انسان ها رو يکي يکي به چشم ببيني ! عزيزانت رو از دست بدي ! مريدان و دوستانت يکي بعد از ديگري پر پر بشن و تو هنوز صبر بکني ! البته من اينا رو درست و درمون درک نمي کنم و فقط ميتونم چرت و پرت بنويسم ، ولي همينش هم غنيمتي است تحفه ي درويش . آخه الان ديگه برگ سبز پيدا نميشه و آلودگي هوا همه رو خاکستري کرده !

    اين هم يکي از هزارن بلايي است که ما سر خودمون مياريم و تو شاهد اونا هستي . تا کي مي خواي ما رو در اين جهالت بذاري ؟ما تا کي بايد خودمون رو نابود کنيم ؟ مبادا دير بشه ؟ چون اين طوري که ما داريم پيش ميريم به زودي کسي باقي نمي مونه ! تو رو جون هر کسي که دوست داري ( من که ميدونم کيه !) يه فرجي بکن تا ما هم معني زندگي رو بفهميم !

    در ضمن نميگم هزار سال به اين سال ها ! چون من که قرار نيست هزار سال عمر کنم !

    + رامين 

    سلام :

    چندبار به وبلاگ شما سر زدم ،ولي چيزي براي نوشتن نداشتم ،پس نظري ندادم . ولي اين دفعه ديگه طاقت نياوردم .

    آقاجون سلام :

    خيلي دلم مي خواست جواب سلامتون رو مي شنفتم ! چون اگه هر جواب سلامي شصت و نه تا ثواب داشته باشه ، مال شما خدا مي دونه چقدر ثواب داره !

    همه از انتظار ميگن ! ميدوني انتظار چقدر سخته !؟ مطمئنم که مي دوني . وقتي اين همه آدم از شما انتظار ظهور دارن ، خدا مي دونه شما چقدر مشتاق هستي ! ولي يکي اون بالاست که بيشتر از من و شما مي دونه و تا صلاح ندونه رخ ماه شما در کسوف خواهد بود .

    ولي مگه غير از اينه که ما عاشقيم و شما معشوق !؟ مگه براي عاشق همين رنج دوري نيست که شيرينه ؟ نمي خوام بگم از دوري شما خوشحالم ، ولي دلم مي خواد تا دور هستين عذاب بکشم و از اين درد شيرين محروم نباشم .

    وقتي بچه بودم عاشق داستان هاي تخيلي بودم (بين خودمون باشه ، حالا هم هستم !) . هميشه فکر مي کردم اگه چراغ جادو پيدا کنم چه آرزويي مي کنم ؟

    وقتي بچه بودم آرزوهاي زيادي رو رديف مي کردم ، ولي بزرگترکه شدم و اين همه عذاب مردم رو ديدم ، تصميمم عوض شد . به جون خودم قسم که آرزو کردم اون قدر عمر داشته باشم تا به شما بپيوندم . يا لااقل اگه مردم وقت ظهور دوباره زنده بشم . البته قسم خوردن لازم نيست . مطمئنم تو اون لحظه اونجا بودي و لبخند ميزدي . من بوي عطر خوشت رو نشنيدم ، ولي وانمود کردم که شنيدم !

    + عزيزخاني 

    سلام

    اين دفعه بهتر از دفعه قبل بود و اگر يه تصوير با موضوع امام زمان هم اضافه مي كرديد محشر مي شد. از روزهاي بعد لينك هايي براتون مي فرستم براي ثبت وبلاگ البته خودم هم مي تونم ثبت كنم ولي مي خوام شما ثبت كنيد تا بيشتر آشنا شيد.

    خوش باشيد